ز شرم قد بلند تو آب گردد سر


به زیر خاک نهان از حجاب گردد سرو

در آن چمن که نهال تو جلوه گر گردد


ز طوق فاخته پا در رکاب گردد سرو

ز بس خراب شد از جلوه تو، نزدیک است


که آشیانه جغد و غراب گردد سرو

بلند نام ز عشق است حسن هر جا هست


ز جوش فاخته مالک رقاب گردد سرو

به خار و خس نتوان کشت شعله را، ترسم


ز سوز سینه قمری کباب گردد سرو

ز طوق فاخته گردابها کند تصویر


اگر ز شرم تو زین گونه آب گردد سرو

در آن ریاض که صائب قلم به کف گیرد


عجب که سبز دگر از حجاب گردد سرو